آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ مکتب حسینی در کنار ترسیم ماندگارترین تصاویر حماسی در کتاب تاریخ، بی نظیرترین جلوههای اخلاق و انسانیت را نیز ثبت کرده است تا بدانیم حتی مواجهه با شقیترین افراد و بدترین مصائب و جنایات، نباید و نمیتواند فضایل اخلاقی را به حاشیه براند؛ از این رو، در بررسی این بعد از قیام حسینی با حجت الاسلام والمسلمین «محمود ریاضت»، خطیب و کارشناس مذهبی، گفت وگویی داشته ایم که در ادامه تقدیم حضورتان میشود:
از جلوههای پرفروغ مکتب حسینی، تجلی آراستگی رفتارها به اخلاق الهی است؛ چراکه در جای جای حرکت سیدالشهدا (ع) از مدینه به مکه، از مکه به کربلا و پس از آن حتی حرکت ۴۰ منزلی قافله اسرا، اخلاق در اوج قرار دارد. از برجستهترین جلوههای این اخلاق، جوانمردی است. ایشان در کربلا خطاب به لشکر دشمن فرمودند: اگر دین ندارید جوانمرد و آزاده باشید.
ابن قحطبه از فرماندهان سپاه عمربن سعد میگوید؛ در عصر روز عاشورا با حضرت سیدالشهدا (ع) جنگ تن به تن داشتم و از ناحیه دست وپا زخمی شدم، تصورم بر این بود که ایشان در این حال من را میکُشند، اما حضرت (ع) من را به کناری بردند تا به من رسیدگی شود! وقتی تعجب من را دیدند، فرمودند: دعوای من با شما بر سر دین خداست، و دین خدا سراسر جوانمردی است و اجازه نمیدهد که با دشمن زخمی بجنگم! ... این آموزهای مهم در کربلا است که حتی در مقابل دشمن باید جوانمردانه جنگید.
در دیگر مواضع و عرصههای نهضت حسینی نیز اخلاق تجلی خاص دارد؛ اینکه در سپاه و اصحاب و اهل بیت امام (ع) چیزی جز اخلاق دیده نمیشد و در لشکر دشمن سراسر ناجوانمردی جریان داشت تا جایی که حتی با زنان و کودکان و زخمیهای جنگ نیز با قساوت و ناجوانمردانه برخورد کردند.
در روز عاشورا دو نماز جماعت اقامه شد؛ یکی به امامت حضرت سیدالشهدا (ع) و دیگری به امامت عمربن سعد ملعون؛ ظاهر هر دوی این نمازها یکی بود، اما آنها در تعقیبات فرق داشتند ... تعقیبات نماز امام (ع) و یارانشان جوانمردی با دشمن در میدان جنگ و تعقیبات سپاه یزید سیلی زدن به کودکان بود!
بنابراین نهضت حسینی به ما یاد میدهد که در همه عرصههای مادی و معنوی اعم از شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و ... میتوان جوانمردانه یا نا جوانمردانه رفتار کرد. کربلا آوردگاه مواجهه رذائل و فضایل اخلاقی بود.
خطبههای سیدالشهدا (ع) و سخنانشان حتی وقتی درباره دشمن سخن میگفتند، آراسته به اخلاق بود؛ برای مثال در اظهارنظر درباره ابن زیاد او را حرامزاده معرفی نمیکنند، بلکه میفرمایند: الدَّعِی بْنَ الدَّعِی؛ اگرچه همان معنا را دارد؛ اما همراه با حفظ اخلاق است؛ یعنی ایشان حتی نسبت به دشمن عفت کلام را رعایت میکردند.
حضرت زینب (س) نیز در خطبهها روابط خانوادگی یزید و عبیدا... را باز نکردند، بلکه مؤدبانه سخن میگفتند؛ برخلاف بسیاری از ما که ادعای ولایت و اهل بیت (ع) داریم، اما وقتی با یکی درگیر میشویم به خاندان او توهین میکنیم!
وقتی زوایای مختلف مکتب حسینی را بررسی میکنیم، جملگی تجلی اخلاق است، چنان که حضرت (ع) به اصحاب تأکید میکردند: از یکدیگر برای آراستگی به اخلاق سبقت بگیرید.
از خلاءهای مجالس اهل بیتی غلبه عواطف، هیجانات و احساسات بر دو بُعد دیگر نهضت حسینی یعنی منطق و فرهنگ و حماسه و رشادت هاست؛ حضرت زینب (س) در ۴۰ منزل اسارت، حقیقت واقعه عاشورا را تبیین کردند و به سر بریدنها و تازیانهها و قنداقه خونی اشارات گذرا دارند؛ ایشان تبیین میکنند شهادت ارث ما و استقامت در مسیر خدا، فضیلت ماست. یا امام سجاد (ع) در معرفی خود شاید ۱۰ جمله بیان میکنند و تنها در یکی خود را پسر ذبیح معرفی و به قساوت دشمن اشاره میکنند و تأکید و تمرکزشان بر تبیین واقعیت کربلا است.
متأسفانه وقتی این معارف و اخلاق تبیین نمیشود عزادار پس از جلسه، با ماشین خود ورود ممنوع میرود! آنگاه این سیاه پوشی ناجوانمردانه میشود، چون طوری وانمود میکند که همه عزاداران این گونه اند، در حالی که بسیاری از عزاداران متخلق هستند. باید در عزاداریها بر رعایت حق الناس تأکید شود.
امروز هم اگر مؤدب به آداب و اخلاق و رعایت حق الناس در روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی نباشیم، سیاه پوشیها به کار ما نمیآید، چنان که یک عمر سیاه پوشی بنیعباس برای سیدالشهدا (ع) به کارشان نیامد، چون در حق مردم جنایت کردند.
باید ببینیم سیاه پوشی و عزاداری ما شبیه به امام رضا (ع) است، یا بنی عباس که این با خروجی مجالس مشخص میشود که به اخلاق رضوی آراسته شده ایم یا اخلاق متوکلی. یزید برای امام حسین (ع) اقامه عزا کرد و در اصطلاح موکب زد! باید ببینیم موکب ما امام صادقی است یا یزیدی و هارون الرشیدی. با خروجی عزاداریها میتوان به حسینی بودن اقامه شعائر امیدوار بود.